خانه دوست کجاست ؟
در فلق بود که پرسید سوار
آسمان مکثی کرد
رهگذر شاخه نوری که به لب داشت
به تاریکی شبها بخشید و به انگشت
نشان داد سپیداری و گفت
نرسیده به درخت
کوچه باغی است که از خواب خدا
سبزتر است
و در آن عشق به اندازه پرهای صداقت آبی است
میروی تا ته آن کوچه
که از پشت بلوغ سر به در می آرد
پس به سمت گل تنهایی می پیچی
دو قدم مانده به گل
پای فواره جاوید اساطیر زمین می مانی
و تو را ترسی شفاف فرا می گیرد
کودکی می بینی
رفته از کاج بلندی بالا
جوجه بر می دارد از لانه نور
و از او می پرسی
خانه دوست کجاست ؟
سهراپ سپهری
این داستان ، اولین داستان منتشر شده ی من هستش که در مسابقهٔ داستان نویسی صادق هدایت جزء ۳۰ داستان برگزیده قرار گرفت که این یه موفقیت بزرگی برای کار اولم محسوب میشه . امیدوارم از این داستان لذت ببرید .
دانلود داستان کوتاه ساز
جزء برگزیدگان 11 جشنواره ی داستان نویسی صادق هدایت
مقدمه داستان در ادامه مطلب
( NO Words ( 1
.
.
.
برای دیدن ما بقی عکس ها به
ادامه مطلب رجوع کنید